بایگانی فروردين ۱۳۹۶ :: بیوگرافی 1

بیوگرافی 1

.
بیوگرافی 1

.

۷ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است


زندگی نامه شهید کامیاب

همه صحبت‏های گفته شده درباره شهید کامیاب، زندگی‌نامه شهید، تحصیلات ایشان در حوزه علمیه، و اساتیدشان در گناباد و در ادامه تحصیلات وی در شهر مقدس مشهد، چگونگی روند مبارزاتی که شهید در آن به فعالیت می‏پرداخته است و همچنین هدایت و راهبری این مبارزه و افرادی که در شکل‏گیری فکری و جهت‏دهی آن موثر بوده‏اند و آشنایی با مقام معظم رهبری و حضور در درس و سیر مطالعاتی شهید است، را در برمی‏گیرد.

اما آنچه که شاید به عنوان یک سرفصل کمتر بدان پرداخته و توجه شده است، چرایی همه این‏هاست. پاسخ به این سئوال که چه عواملی اعم از محیطی تربیتی، دینی، سیاسی که باعث شد شهید کامیاب، شهید کامیاب شود و بهشتی بهشتی و مطهری مطهری و به طور اخص و ویژه چه عاملی درون‏ این فکر متعالی را می‏تواند به ما بنماید، بهانه‏ای شد تا به سراغ سیدحسین کامیاب فرزند حجت‏الاسلام سیدرضا کامیاب، نماینده مردم مشهد که در ۷/مرداد/۱۳۶۰ به دست منافقان کوردل به شهادت رسید، برویم.

وی می‏گوید: در مورد اهداف سیاسی باید بگویم دشمن الحق و الانصاف خوب شناخت و وقتی از دیدگاه آن‏ها نگاه می‏کنیم، می‏بینیم کسانی را این‏ها گلچین کردند، که شاخص بودند.

مثل شهید صیاد شیرازی، بعد که ایشان شهید شد تازه فهمیدیم که چه سوابقی داشتند.

هر شخصیتی برای خودش ابعاد مختلفی دارد. من، شما یا هر کس دیگر را بخواهیم تجزیه و تحلیل کنیم برای خودش دنیایی است، ولی بعضی افراد در هر جمعی که وارد می‏شوند همه را تحت تاثیر قرار می‏دهند. این مربوطه به امروز نیست و ممکن است در مورد خیلی‏ها مصداق پیدا کند.

سید حسین کامیاب اضافه می‏کند: مرحوم ابوی شاید هشتاد، نود درصد وقت‏شان را با جوان‏ها و تیپ دانشگاهی و تربیت‏معلم می‏گذراندند.

خیلی از دوستان و بچه محله‏ها بودند و رفتند و شهید شدند، زندگی‏شان هم مشخص است که کی به دنیا آمدند و چه درسی خواندند و چه زمانی رفتند و به شهادت رسیدند، ولی بحث روی شهدای ترور خیلی حساس می‏شود.

شهدای ترور از این نظر که ماهیت سیاسی داشتند، با شهدای خط مقدم خیلی فرق می‏کنند. وقتی بحث سیاسی می‏گوییم خیلی مسائل در آن هست، خیلی قضاوت‏های عادلانه و غیرعادلانه در مورد اشخاصی که این صحبت‏ها را مطرح می‏کنند، هست و هم در مورد افرادی که این صحبت‏ها در موردشان مطرح می‏شود.

فرزند شهیدکامیاب ادامه می‏دهد: منافقین با مجموعه تبلیغات خودشان می‏خواهند کاری ‏کنند که جای ظالم و مظلوم را عوض کنند. به نظر من در خارج از مرزها روی تک‏تک این مسائل دارند کار می‏کنند، واقعا دشمن دارد برای این کارها، هزینه می‏کند، تا به نتیجه‏ای برسد و به عمل تروریستی خود مشروعیت بدهد.

وی تصریح می‏کند: متوجه این موضوع باید باشیم، چون این موضوع خیلی اهمیت دارد و ما راهی نداریم جز اینکه برگردیم به ریشه‏های‏مان، برگردیم به شخصیت شناسی‏مان، برگردیم به اینکه بفهمیم که شهید کامیاب چه کسی بود،‏ هاشمی‏نژاد چه کسی بود، آیا شهید کامیاب فردی غیرمنطقی بود؟!

تمام این آقایانی که شهید شدند بلااستثنا از رجایی، بهشتی،‏هاشمی‏نژاد و کامیاب بگیرید تا تک‏تک آن پاسدارهایی که به وسیله ترور شهید شدند، در یک وجه مشترک بودند، آن وجه هم این بود که می‏گفتند مثلا این عنصر فریب خورده است و ما باید کمکش کنیم و از ورطه بیرون بکشیمش.

سیدحسین کامیاب می‏گوید: قیام سیدالشهدا(ع) در صدر اسلام را می‏توان هر ساله یک حادثه غمبار و اسفناک تاریخی بیان کرد.

اما باید دید هدف حضرت سیدالشهدا(ع) در آن حرکت عظیم دینی که قسمت اعظمی از تاریخ شیعه را در تمام اعصار و دوران تحت‏الشعاع خود قرار داده، چه بوده است.

آیا همه ابعاد آن در بیان یک زندگی‌نامه و حادثه دینی و تاریخی روشن خواهد شد؟ به طور حتم پاسخ شما مثبت نخواهد بود. خوشبختانه به برکت انقلاب شکوهمند اسلامی و زمینه‏سازی هرچه بیشتر برای شناساندن معارف اهل بیت(ع) فعالیت‏های بسیاری صورت گرفته است.

وی می‏افزاید: حال با نگاهی به خیل عظیم شهدای این مرز و بوم، آن‏هایی که سررشته حرکت‏ها و پرچمداری سایر رهپویان را به عهده داشته‏اند، این سئوال در ذهن هر دلسوز و عاشق و علاقه‏مندی به وطن اسلامی ایران نقش می‏بندد که آیا عدم پرداختن به چنین مقوله‏ای- آن‏گونه که باید و شاید- از سوی متولیان امر فاقد اهمیت تشخیص داده شده است یا در درجه اهمیت پایین‏تری قرار دارد؟

در هر حال در برخی موارد، جهت‏گیری و دغدغه این امر را شاهدیم که اهل قلم و به نوعی عده‏ای از مسئولان فرهنگی سعی در پرداختن هرچه بیشتر به این مقوله را دارند و امیدواریم در آینده‏ای نه چندان دور شاهد دستاوردهایی باشیم که دارای غنای کافی در این حوزه باشد.

فرزند شهید کامیاب درباره پدرش نیز اظهار می‏دارد: عشق و محبت اهل بیت(ع) شناخت اندیشه‏های آن‏ها با مطالعات وسیع و عمیق، بحث و تبادل نظر با اهل فن و اساتید این رشته و در نهایت برداشت و کسب راه و روشی خاص، در نهایت وی را به فردی تبدیل کرد که از هر آنچه که انسان را برای یک عمر به خود مشغول می‏دارد، دور کرد و پدرم خود را وقف ترویج و تبیین اندیشه‏های والای دین مبین اسلام و تشیع کرد. این شناخت او را به قافله عظیم انقلاب به سکانداری امام خمینی کبیر(ره) متصل نمود و او به عنصری تاثیرگذار در ترویج افکار و اندیشه‏های حضرت امام خمینی(ره) در خراسان و سایر استان‏ها تبدیل شد.

سیدرضا کامیاب ادامه می‏دهد: پیگیری وقایع ایران و جهان و تحلیل مدام آن‏ها و انطباق آن با فرمایشات و موضع‏گیرهای حضرت امام(ره) به جهت عدم ایجاد انحراف احتمالی از هدف اصلی از جمله مسائلی بود که پدر پیگیری می‏کرد.

یاری و خدمتگزاری به دور از هرگونه ریا و خودنمایی برای افراد ضعیف و کم بضاعت و دستگیری از آن‏ها از صفات دیگر شهید بود.


 

زندگی نامه شهید ولی الله چراغچی مسجدی

 قائم مقام فرمانده لشگر 5 نصر(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
ولی الله چراغچی مسجدی در تاریخ 1/6/1337 در “مشهد” متولد شد. در کودکی به یکی از مدارس علمی – مذهبی به نام “مقویه” رفت و مدت 3 سال در آنجا به تحصیل پرداخت. سپس برای گذراندن دوره ابتدایی پا به مدرسه نهاد و مجدداً شروع به درس خواندن از پایه اول کرد. پس از پایان دوره ابتدایی، تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان دانش بزرگ نیا – فردوسی – در رشته ریاضیات آغاز کرد. او هر سال با دریافت بهترین نمرات و اخذ بهترین رتبه، دبیرستان را به پایان برد. در سال 1357- 1356 پس از شرکت در کنکور، در رشته مهندسی علوم دانشگاه بیرجند پذیرفته شد.
با اوج گیری انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) فعالیت سیاسی مذهبی خود را قوت بخشید و در صحنه مبارزه با رژیم منفور پهلوی مشتاقانه گام نهاد.
در سال 1358- 1357 با تعطیلی دانشگاه ها فعالیت خود را در ارتش آغاز کرد و در کلاس های نظامی به تعلیم افراد می پرداخت. در همین سالها بود که با تشکیل سپاه به این ارگان انقلابی – اسلامی رو نهاد و درس و دانشگاه را رها کرد. با آغاز اولین خیانتهای ضد انقلاب داخلی در گنبد، به این منطقه رفت و از خود در آنجا دلاوریها به جا گذاشت. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به جبهه های نبرد شتافت.
مسئولیت های او در جبهه عبارتست از: فرمانده گردان، مسئول طرح و عملیات منطقه 6 سپاه، مسئول طرح و عملیات نصر 5 خراسان و قائم مقام فرمانده لشکر 5 نصر. به اعتراف برادران همسنگرش پستها و مقامهایی که به او تفویض می شد، از او انسانی مصمم تر می ساخت.
ولی الله از قدرت برنامه ریزی و طراحی بی نظیری برخوردار بود. در عملیات بستان، طرح او برای تصرف آنجا مورد توجه و تصویب تمامی فرماندهان قرار گرفت.
در مورد خصوصیات اخلاقی او باید گفت که تواضع و فروتنی بیش از حدش خیلی از دوستان و حتی بیگانه ها را بارها و لارها خجل و شرمنده کرده بود.
خویشتن داری، توکل و خونسردی اش حتی در اوج مشکلات و فشار زیاد کار زبانزد همسنگرانش بود. نماز شب های پر شور و مداوم او در نیمه شبان جبهه ها یا در خلوت های پشت جبهه زبانزد همه بود. علاقه ایشان به امام خمینی بسیار زیاد بود و مطیع و مطاع امر ایشان بود.
در سال 1361 ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دختری به نام” فاطمه” است که در تاریخ 7/7/1363 به دنیا آمد. او در پی اصرار های بسیار خانواده اش در مورد ازدواج شرط کرده بود، تنها همسری خواهد گرفت که حضور همیشه او را در جبهه بپذیرد. در حقیقت برای همیشه خود را پذیرای شهادت کرده بود. پس از ازدواج که توفیق حضور در خدمت امام را نیز یافته بود، در حالی که فقط سه یا 4 روز از ازدواجش گذشته بود به جبهه برگشت. در جبهه هرگاه با اعتراض همرزمانش رو به رو می شد که چرا به خانواده ات تلفن نمی زنی؟ پاسخ می داد: چون هر وقت با خانواده تماس می گیرم، بخشی از فکر مرا که باید تماما در خدمت جنگ باشد، مشغول می کند. به همین خاطر تماس نمی گیرم تا این حالت از بین برود.
در عملیات چزابه از ناحیه دست و پا مجروح شد، ولی با این وجود به استراحت نپرداخت و به هیچ قیمتی حاضر نود به پشت جبهه برود تا اینکه از شدت جراحات وارده حالش وخیم شد و او را به اجبار به پشت جبهه انتقال دادند. در یکی از حمله ها نیز ترکش به او اصابت کرد و به پشت دریچه قلبش رسییده بود و پی در پی می گفت: چیزی نیست. من حالم خیلی خوب است. شما بهتر است به فکر جنگ و بچه های بسیجی در خط مقدم باشید.

محمد امیر زاده – دوست و همرزم شهید – خاطره خود را از آن دوران چنین بیان می کند: بعد از عملیات رمضان بود که به تعدادی از یگانهای رزمی سپاه ماموریت داده شد، سریعا از جنوب کشور عازم جبهه میانی در محور سومار بشوند. لشگر 21 امام رضا (ع) که در آن روزها تیپ مستقل بود، عامل این ماموریت شد وفرمانده این تیپ را شهید ولی الله چراغچی برعهده داشت، بنده هم به عنوان بسیجی راننده این سردار بودم. این عملیات با عنوان مسلم بن عقیل در سال 1361 آغاز شد. محور یکم تیپ امام رضا (ع) قرار بود عمل کند. ارتفاعات بسیار بلندی را که مشرف به دشت اطراف شهر مندلی عراق بود، بچه ها هنگام شب و در موعد مقرر تمام آنها را تصرف کرده بودند و به هدف اصلی دست یافته بودند، ولی دشمن در پایین ارتفاعات – که تپه های کوچکی بود – استقرار داشت و احتمال ترض او می رفت. لذا با هماهنگی فرمانده گردان آن محور با فرمانده تیپ شهید چراغچی، قرار شد آن تپه های پایین ارتفاعات هم از دشمن گرفته شود. وقتی گردان حمل کرد عراقی ها سریع موضع را ترک کردند. بعد از ظهر همان روز که روز اول عملیات بود، تصمیم گرفتند به همراه عده ای از عزیزان از جمله: شهید رمضان علی عامل، شهید حسینیان، شهید نعمانی، شهید عرفانی و شهید شریفی بروند پایین و منطقه را ببینند که بنده راننده ایشان بودم و آنها را همراهی می کردم. وقتی رسیدیم پایین، بعد از ظهر حدود ساعت 5 بود. به محض اینکه رسیدیم پایین، دشمن شدیدا پاتک کرد و با امکانات بسار زیاد و یک لشکر نیرو قصد تصرف مواضع از دست داده را داشت. در این زمان گردانی که شهید چراغچی و ما در آن حضور داشتیم به محاصره دشمن در آمدیم که آن موقع هوا کاملا تاریک شده بود و دشمن محاصره را خیلی تنگ کرده بود. شهید چراغچی به همراه گردان خیلی سریع نیروها را سازماندهی و تقسیم کرد. سپس توصیه می کردند مهمات موجود را خیلی با صرفه و دقت مصرف کنید که تمام نشود تا اینکه گردان کمکی برسد و محاصره شکسته شود.
یکی دو ساعت شب گذشته بود که شهید چراغچی به افراد گردان دستور دادند که سریع دعای توسل برگزار کنید تا اینکه از طرف خداوند متعال و ائمه معصومین (ع) شاید فرجی شود. بلافاصله دعا برگزار شود و به نیمه های دعا نرسیده بودیم که بالای سر ما یک ابر سیاهی فرا گرفت و بلافاصله شروع به باریدن کرد و چنان باران شدیدی بارید که ماشین جنگی دشمن از کار افتاد و سر و صدا کم شد، در همین حال فرمانده گردان اطلاع داده بودند، مهمات در شرف اتمام است. زیر باران نشسته بودیم و خدا را شکر می کردیم که سر و صدایی بلند شد. یکی از برادران با سرعت آمد و گفت: از دور دو سیاهی به طرف ما می آیند. دو نفر از برادران بسیج را که جلوتر فرستاده بودند، آمدند و گفتند: آن دو سیاهی دو قاطرند که حامل مهمات می باشند این قاطر ها به محض اینکه رسیدند، در میان بچه ها زانو زدند و روی زمین دو زانو خوابیدند و سرشان را روی زمین گذاشتند و بچه ها سریع بار آنها را تخلیه کردند. سپس آن دو حیوان از شدت جراحات زیاد و تیرهایی که به آنها اصابت کرده بود از بین رفتند. شهید چراغچی با چشمان پر از اشک گفت: من در سخت ترین اوضاع و گرفتاری متوسل به دعای توسل شدم که این چنین نتیجه هایی داشته باشد. بعد که از گردان بالا سوال شد، گفتند: ما هیچ گونه قاطری نفرستادیم و خبر نداریم و بدون شک امدادهای غیبی بود که دائما به یاری رزمندگان می شتافت.
ولی الله چراغچی در عملیات ظفر آفرین بدر بر اثر اصابت گلوله به ناحیه سر مجروح می شود و در بیمارستان شهدای تهران بستری می گردد. بعد از 23 روز بی هوشی، سرانجام در 18 فروردین ماه سال 1364 به درجه رفیع شهادت نایل گشت و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت رضا (ع) مشهد آرام گرفت.






شهید حسن قالیباف
نام پدر :حسین
تاریخ تولد: 30/03/1349
تاریخ شهادت: 05/10/1365
محل شهادت: شلمچه
محل دفن: گلزار شهدای طرقبه

زندگی نامه آیت الله علم الهدی

سیداحمد علم الهدی، نماینده مجلس خبرگان رهبری ، امام جمعه مشهد و نماینده ی ولی فقیه در استان خراسان رضوی؛ فرزند مرحوم آیت الله حاج سیدعلی علم الهدی از سادات آل شهید و از نسل مرحوم سیدمهدی شهید رابع که در حرم حضرت رضا (علیه السلام) با ضربت تبرزین نواده نادر به شهادت رسید، است. او از سادات جعفری یعنی سی و سومین نسل امام صادق(علیه السلام) و سی و هشتمین نسل از رسول الله(صل الله علیه و آله) و همچنین هشتاد و ششمین نسل از آدم ابوالبشر(علیه السلام) می باشد. سیداحمد فرزند ششم از خانواده ای معروف در مشهد است. او شش برادر و دو خواهر دارد. پدرش آیت الله حاج سیدعلی علم الهدی از مجتهدین برجسته دهه های 20 تا اوایل 50 شمسی در دیار خراسان بود که آوازه وی در فقه و اخلاق در سرتاسر سرزمین های شرقی ایران پیچیده بود و در سال ۱۳۵۲ به دیار حق شتافت. آیت الله علم الهدی در دهم شهریور سال ۱۳۲۳ در شهر مشهد به دنیا آمد و دارای چهار پسر و سه دختر است.

از سال ۱۳۳۸ در حوزه علمیه مشهد به تحصیل مقدمات و ادبیات عرب مشغول شد و پس از طی دوره ادبیات، صرف و نحو، معانی و بیان در محضر ادیب نیشابوری دوم و دیگر اساتید، سطح فقه و اصول را در حضور اساتیدی همچون آیات بزرگوار حاج سید احمد مدرس یزدی، حاج شیخ مرتضی شاهرودی، مشکینی و فیض گنابادی نیز گذراند.

او فلسفه اسلامی (مشتمل بر الهیات بالمعنی الاعم و الهیات بالمعنی الاخص) و یک سلسله مباحث عرفان نظری را نیز نزد آیت الله بلخی در طی ۴ سال تلمذ نمود و در درس خارج فقه مرحوم آیت الله العظمی میلانی به مدت هفت سال مقداری از کتاب زکوة و تمام کتاب خمس و بخش عظیمی از بیع و تجارت را خواند و خارج اصول را در محضر آیت الله العظمی حاج شیخ علی فلسفی به مدت ۵ سال از بحث ترتیب تا پایان اصول عملیه و آیت الله العظمی وحید خراسانی مقداری از مباحث الفاظ را بهره برد و تا اجتهاد پیش رفت و هم اکنون نیز پس از تدریس بیش از ۴ سال رسائل و بیش از ۱۱ سال تفسیر در حوزه مشهد حدود دوسال است که به تدریس خارج فقه با موضوع "جواز الاقامه الحکم فی عصر الغیبه" مشغول است.

در دوران تحصیل طی فعالیت های تبلیغی در استان های گلستان، گیلان، مازندان، سیستان، خراسان و همچنین تهران، با سخنرانی های خود به تبلیغ نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) و تهییج مردم علیه رژیم ستمشاهی پهلوی پرداخت و از این رو تحت تعقیب دستگاه های امنیتی شاهنشاهی بود و بارها مجبور به ترک خانه و زندگی خود شد و با خانواده به نقطه ای دیگر هجرت نمود. و چند بار نیز توسط شهربانی و ساواک دستگیر و ممنوع المنبر شد. تا اینکه در سال 52 و پس از درگذشت پدرش با مهاجرت به تهران و اوج گرفتن نهضت انقلابی مردم، بیشتر مجال پیدا کرد تا در جهت معرفت افزایی انقلابیون فعالیت کند.

او از همان سال ها با پایگاه قراردادن مسجد امام جعفر صادق(علیه السلام) در منطقه ای مستضعف نشین به نام شوش اقدام به فعالیت های سیاسی و انقلابی نمود و ضمن مبارزه با رژیم شاهنشاهی با مارکسیست ها و ملی گراها نیز درگیر بود. به نحوی که طی ماجرای کودتای سی تیر سال۶۰ که منافقین قصد ترور امام(ره) را داشتند، او با کمک کمیته و مردم آن منطقه به رویارویی با آن ها پرداختند و جلوی حرکت مسلحانه شان را سد کردند. از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و از سال 1359 تا مرداد 1361 مسئولیت کمیته انقلاب اسلامی منطقه ده تهران را عهده دار شد و پس از مدتی به عضویت شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران درآمد.

همچنین در کنار این فعالیت ها به تبلیغ مبانی اسلام و مبارزه با تفکرات مجاهدین خلق و دیگر تفکرات التقاطی از طریق سخنرانی، نوشتن مقالات و کتاب ادامه داد. بطوری که وی و خانواده اش در چند نوبت مورد سوء قصد قرار گرفتند اما جان سالم بدر بردند.

او یکی از مخالفین سرسخت تفکرات علی شریعتی بود و بارها با مقالات و سخنرانی های خود انتقادات شدیدی علیه بیانات و اندیشه ی او نمود. وی ضمن تشویق جوانان دانشجو در دانشگاه و مسجد به حضور در جبهه های دفاع مقدس، خود نیز بارها به همراه گروه های مختلفی از مردم به صورت خودجوش در خطوط جنگ حضور یافت.

آیت الله علم الهدی از سال ۱۳۶۱ در کنار آیت الله مهدوی کنی و آیت الله باقری اقدام به تاسیس دانشگاه امام صادق(علیه السلام) نمود. که هدف از آن، تربیت نیروی انسانی متعهد و کارآمد برای مدیریت نظام جمهوری اسلامی ایران در تمام سطوح است.

وی به مدت 23 سال بعنوان عضو هیات علمی و در سمت معاون آموزشی و تحصیلات تکمیلی این دانشگاه فعالیت آکادمیک داشت و به تربیت شاگردان زیادی نیز پرداخت که اکنون بسیاری از آنان در سمت های مهم و استراتژیک نظام جمهوری اسلامی مشغول فعالیت هستند. و در تاریخ ۲۷ خرداد ۹۴ با حکم مقام معظم رهبری به عنوان عضو هیات امنای دانشگاه امام صادق (علیه السلام) منصوب شد.

او در عمر آکادمیک خود با رتبه ی دانشیاری ، راهنمایی ، مشاوره و داوری بیش از ۵۰ عنوان پایان نامه با موضوعات اندیشه ی سیاسی اسلام ، پارادایم سیاسی قرآن ، فقه ، اصول ، فلسفه ، کلام ، تفسیر ، آیات الاحکام ، مسائل سیاسی معاصر و اندیشمندان سیاسی جهان اسلام را به عهده داشت. و همچنین بیش از ۵۰۰ ساعت سابقه تدریس کارشناسی ارشد و دکترا را در کارنامه ی خود دارد.

او در این دوران ضمن حضور در شوراهای عالی وزارت علوم به عنوان فردی تاثیر گذار در سیاست های کلان آموزش عالی مطرح بود. عضویت در شورای آموزش عالی وزارت علوم ، تاسیس بیش از ۱۰ پژوهشکده ی علمی-پژوهشی ، راه اندازی گروه های آموزش عالی در دانشگاه های مختلف و تصمیم سازی در حوزه کلان شورای انقلاب فرهنگی با تشکیل از جلسات مشورتی و راهبردی با مسئولین آموزش عالی کشور از جمله فعالیت های آکادمیک وی می باشد. آیت الله علم الهدی ضمن حضور در مجامع علمی و دانشگاهی ملی در سمینارهای علمی بین المللی نیز حضور فعال و موثری داشت.

آیت الله علم الهدی همچنین یکی از منتقدین جدی جریان دوم خرداد ۷۶ و دولت آقای سید محمد خاتمی و جریانات سیاسی وابسته به وی همچون حزب مشارکت و جریان اطلاحات بود. او از جمله کسانی بود که در سالهای پایانی دولت اصلاحات به حمایت از جریان موسوم به آبادگران پرداخت و از گفتمان دولت عدالت و خدمت آقای محمود احمدی نژاد نیز حمایت نمود.

در این سال ها پایگاه فعالیت های خود را مسجد المهدی (عج الله تعالی فرجه) واقع در خیابان ستارخان قرار داد و در آنجا نیز ضمن تقویت فعالیت های بسیج و کانون های فرهنگی قشر جوان ، اقدام به ایجاد حلقه های فکری و عقیدتی متشکل از اساتید برجسته ی دانشگاه ها نمود تا به این ترتیب گروه های اجتماعی نخبگانی تربیت شده با مبانی اسلام را به جامعه عرضه کند. که نهایتا به تاسیس چند پژوهشکده مطالعاتی و علمی-پژوهشی انجامید.

وی همچنین در این مدت یکی از سخنرانان صاحب نام تهران و کشور محسوب می شد که به جهت بلاغت و صراحت ویژه اش مورد علاقه قشر جوان و متدین بود. آیت الله سید احمد علم الهدی در فروردین ۱۳۸۴ با حکم آیت الله العظمی خامنه ای به عنوان امام جمعه ی شهر مقدس مشهد انتخاب شد و بعد از ۳۵ سال هجرت با توشه باری از سابقه ی علمی و سیاسی درجهت تبلیغ اسلام ، دوباره به موطن اصلی خود بازگشت.

وی در سال ۱۳۸۶ با شرکت در انتخابات مجلس خبرگان رهبری به عنوان نفر دوم از استان خراسان رضوی انتخاب شد و تا کنون نیز به عنوان نماینده مجلس خبرگان رهبری ، فعالیت دارد. وی در جریان وقایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ و فتنه علیه کیان نظام اسلامی ، در سخنرانی نهم دی در اجتماع عظیم مردم علیه اهانت به مقدسات حسینی در میدان انقلاب تهران ، ضمن هشدار به سران فتنه ، آنان را محارب خواند.

در سالهای پایانی دولت احمدی نژاد و به ویژه در دوره ی دوم ریاست جمهوری او ، آیت الله علم الهدی یکی از منتقدین سیاستهای فرهنگی دولت به شمار می رفت و جزء اولین کسانی بود که نسبت به انحراف دولت احمدی نژاد از آرمان ولایت و رهبری هشدار داد. انتقاد از مدل هدفمندی یارانه ها ، وضعیت فرهنگی جامعه و تعامل دولت با رهبری از جمله نکات مدنظر وی در آن دوران بود.

او از همان ابتدای بازگشت به مشهد علاوه بر فعالیت های عمومی در صحنه ی اجتماعی و در سطح کشور ، در سه حوزه ی اصلی در مشهد فعالیت داشت. ابتدا در سطح اساتید دانشگاه ها و نخبگان آکادمیک به برگزاری جلسات منظم با اعضای هیات علمی دانشگاه های مشهد و خراسان پرداخت. تا ضمن حفظ ارتباط با قشر دانشگاهی ، بتواند گروه های اجتماعی از نخبگان علمی متدین تربیت نماید.

دوم در سطح دانشجویان با شرکت در گردهمایی های متعدد دانشجویی و حضور در جلسات پرسش و پاسخ و همچنین ارتباط مستقیم با تشکلهای دانشجویی سعی داشت تا جنبش های دانشجویی در دانشگاه را هدایت نماید.

و سوم در سطح حوزه ی علمیه مشهد مقدس بود که از همان ابتدا اقدام به تدریس رسائل و تفسیر نمود و برای اولین بار در حوزه ی علمیه مشهد موضوعاتی همچون تفسیر آیات سیاسی قرآن کریم بحث شد. شروع درس خارج فقه با موضعات داغی همچون جواز اقامه ی حکم در دوران غیبت و تشکیل سلسله مباحثات با اساتید و نخبگان علمی تحت عنوان مباحثات کمپانی نیز از ابتکارات وی در سال ۹۴ بود. مشهد تنها شهری در ایران بود که از ابتدای انقلاب اسلامی تا اسفند ۹۴ نمایندگی ولی فقیه به عهده ی امام جمعه ی آن نبود. و آیت الله علم الهدی به عنوان امام جمعه همچون یاوری دلسوز در کنار آیت الله طبسی نماینده ی ولی فقیه در استان خراسان رضوی فعالیت می نمود.

آیت الله علم الهدی ملاقات های متعددی با مسئولین لشگری و کشوری جهت پیگیری امور و حل معضلات استانی و ملی دارد. در همین راستا بر اساس دستور رهبری و ابراز نگرای مراجع و در جهت رسیدگی به امور فرهنگی و معیشتی حاشیه شهر مشهد اقدام به تشکیل ستاد ویژه ای متشکل از مسئولین استانی کرد. و ضمن احداث امکانات زیربنایی به اشاعه ی خدمات فرهنگی و اقتصادی در مناطق کم برخوردار حاشیه شهر که بستر مناسبی برای رشد بزهکاری و نهله های فرهنگی نامتعارف داشت ، به توسعه ی فرهنگی اقتصادی این مناطق اهتمام نمود.

همچنین انجام مطالبه ی رهبر معظم انقلاب مبنی بر مسکن ارزان برای زائران مسافر امام علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیه والثناء) نیز که منجر به تاسیس بنیاد ملی زائر و احداث بیش از ۱۰۰ زائرسرای استانی تحت مدیریت نمایندگان ولی فقیه و استانداران استانهای کشور شد ، از جمله دیگر ابتکارات ایشان می باشد. آیت الله علم الهدی در جریان انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم از طرفداران گفتمان انقلاب اسلامی آقای دکتر سعید جلیلی بود. بعد از روی کار آمدن دولت اعتدال (تدبیر و امید) و پیروزی آقای حسن روحانی ، ایشان ضمن حمایت و تشویق دولت به مقابله با ناهنجاری های دینی و اعتقادی و پیش برد فعالیت های فرهنگی یکی از منتقدین دولت یازدهم به ویژه در عرصه ی سیاست داخلی و خارجی و سیاست گذاری های فرهنگی به شمار می رود. سیاستهای دولت یازدهم در عرصه های فن آوری اطلاعات ، فرهنگ و رسانه ، توافق هسته ای ، برخورد با بی حجابی به عنوان یک ناهنجاری اجتماعی ، برگزاری کنسرت در شهر مشهد و اقتصاد مقاومتی از جمله موضوعات مورد توجه وی است.

آیت الله سید احمد علم الهدی برای دوره ی پنجم انتخابات خبرگان رهبری در سال ۹۴ نیز نامزد شد و با رای یک میلیون و دویست و سی و پنج هزار و پانصد و شصت و پنج نفر از مردم خراسان رضوی به عنوان نماینده مردم انتخاب شد. همچنین ایشان در همان سال بعد از فوت مرحوم آیت الله واعظ طبسی در تاریخ ۱۹ اسفند ۹۴ بعد از ده سال امامت جمعه ی شهر مشهد همچنان از سوی مقام معظم رهبری به عنوان نماینده ی ولی فقیه در استان خراسان رضوی نیز انتخاب شد. 

 

تالیفات آیت الله سید احمد علم الهدی به شرح ذیل است :

۱. منتظر جهان و راز طول عمر

۲. اشک های فاطمه (سلام الله علیها) پشتوانه ی شمشیر علی (علیه السلام)

۳. زهرا (سلام الله علیها) مولود وحی

۴. اخلاق و روانکاوی از نظر اسلام

۵. انقلاب مهدی (عج الله فرجه) و پندارها (ترجمه ی "بحث حول المهدی" شهید آیت الله صدر)

۶. وهابیت ایده ی استعمار (ترجمه خاطرات مستر همفری)

۷. فدک (ترجمه فدک آیت الله قزوینی)

۸. لیبرالیسم

۹. اصالت تخصص سرفصل ارتجاع در انقلاب اسلامی

۱۰. همسرداری ، بچه داری ، تعامل با جوانان

۱۱. ساختار امت اسلامی

۱۲. جلوه های هدایتی داستان حضرت یوسف (علیه السلام) در قرآن / جلد اول و دوم

۱۳. جلوه های هدایتی داستان حضرت موسی (علیه السلام) در سوره مبارکه قصص

۱۴. سیاست در قرآن 

مقالات چاپ شده ی آیت الله سید احمد علم الهدی به شرح ذیل است:

۱. مقارنه بین حجیه سنه الصحابه و حجیه سنه اهل البیت (عربی)

۲. ارزشهای انسانی در ارتباطات از دیدگاه اسلام

۳. التقاط جدید

۴. انتخاب خبرگان در ارتباطات از دیدگاه اسلام

۵. آزادی و پرسش

۶. امت و جامعه مدنی

و تعدادی جزوات و درس نامه ها

آثار خطی :

کتاب خمس (عربی) تقریرات درس مرحوم آیت الله العظمی میلانی (ره)


بر گرفته شده از alamolhoda.com

ننه سرما و عمو نوروز
شخصیت‌های عمو نوروز و ننه سرما در روایت‌های کهن و ادبیات شفاهی، نمادی از تغییر و تحول در طبیعت و احوال آدمیان است که طی آن، ننه سرما به عنوان نماد سکون و انجماد می‌رود و عمو نوروز به عنوان نماد رویش و تازگی از راه می‌رسد.
 
ادبیات کهن فارسی مملو از نشانه‌ها و نمادهای آشنا در زمینه تغییر و تحول فصل‌ها و احوال آدمیان است که در قالب مثل‌ها، متل‌ها و روایت‌های کوتاه و بلند سینه به سینه میان نسل‌های مختلف گشته و سرانجام شکل امروزی‌تر آن به نسل‌های کنونی رسیده است. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان ادبیات، عمو نوروز نماد شخصیت ایرانی و نشانه آمدن بهار است، در مقابل عمو نوروز در روایات کهن ایرانی «ننه سرما» است. زمانی که ننه سرما، سرما را با خود می‌برد عمو نوروز خبر آمدن بهار را می‌دهد و سپس «میر نوروزی» می‌آید. عمو نوروز در حکایات و مستندات تاریخی نماد یک تغییر فصل است، در ایران باستان وقتی آهنگ هستی ضربان زندگی می‌گیرد نشانه آمدن عمو نوروز بوده است.
 
اغلب ما این شخصیت را به طور دقیق می‌شناسیم ولی منابع و مصادیق درباره آن خیلی کم است، اگر ما بخواهیم داستان‌هایی که درباره عمو نوروز وجود دارد را بررسی کنیم می‌بینیم که با منابع بسیار کمی مواجه می‌شویم.
 
عمونوروز یکی از نمادهای نوروز است. داستان عمو نوروز، داستانی عاشقانه‌است. عمو نوروز منتظر زنی است. آنها می‌خواهند با هم ازدواج کنند. بر اساس یک باور قدیمی، نامزد عمو نوروز از یک ماه به نوروز مانده، به دارکوب‌ها و چرخ‌ریسک‌‏ها می‌‏گوید که از برگ نورس درختان و گل های نوشکفته، قبای زیبایی برای عمو نوروز که در سفر دوازده ماهه ‌است ببافند.
 

 بیشتر بخوانید: آیین های نوروز-حاجی فیروز، آتش افروز

 
در بعضی از افسانه‌ها ننه سرما و عمو نوروز هیچ گاه همدیگر را مشاهده نمی‌کنند و زن هیچ وقت در زمان آمدن عمو نوروز بیدار نیست؛ آن قدر خانه را روفته و روبیده و کار کرده که خوابش برده‌ و زن صاحب خانه ‌است و مرد مسافر؛ و این سفر همیشه ادامه دارد. در مورد دیگر تمام موارد مشابه است. با این تفاوت که عمو نوروز و ننه سرما همدیگر را فقط در آخرین لحظات تغییر سال می‌بینند و شانس با هم بودن را فقط در آن زمان دارند.
 
داستان ننه سرما و عمو نوروز,ننه سرما و عمو نوروز, تاریخچه ننه سرماو عمو نوروز
عمو نوروز یکی از نمادهای نوروز است که در شب عید نوروز یرای بچه‌ها هدیه می آورد
 
عمو نوروز هر سال آخرین روز زمستان، اولین روز بهار با کلاه نمدیش زلف‌های قرمز حنا بستَه مِثل ریشش با کمرچین آبی و شال خالخالی و شلوار گشاد و گیوهٔ تَختِ از بالای کوه روبروی شهر با لبی خندان دلی شاد با عصای تو دستانش که تکیه‌گاه پیر مرد خستهٔ لب خندان است یواش یواش پایین می‌آید. در افسانه‌ها عمو نوروز نماد طبیعت یا شاه یا فرد دیگری که برکت به زندگی مردم می آورد بوده‌است و ننه سرما که همسر عمو نوروز است و همیشه منتظر آمدن وی است.
 
در فرهنگ و ادب مردمی ایران شاید بتوان گفت پرآوازه‌ترین افسانه در پیوند با نوروز همان است که آن را با نام افسانه «عمو نوروز» و یا «بابا نوروز» می‌شناسیم. از این افسانه در سروده‌ها و نوشته‌ها پارسی سخنی نرفته است، پس آن را می‌باید افسانه‌ای مردمی دانست. افسانه‌ای که همه ایرانیان به گونه‌ای با آن آشنایند، چون در سالیان کودکی آن‌ را از مادران یا دایگان یا دیگر افسانه‌گویان شنیده‌اند. اگر عمیق تر بنگریم، بر پایه افسانه شناسی سنجشی می‌توان عمو نوروز را با «بابا نوئل» در فرهنگ غرب سنجید.
 
آن افسانه چنین است که در روزهای پایانی سال عمو نوروز به خانه «ننه سرما» در می‌آید تنها یک شب را در این خانه می‌‌گذراند، بامدادان به راه خود می‌رود تا سالی دیگر در همان روز بازگردد. پیداست که عمو نوروز پیری است دیرسال با گیسوان و ریشی انبوه و سپید، ننه سرما هم به همان سال پیرزنی است زمان فرسود. این رخداد نشانه آن است که سال کهن و روزگار سرما به پایان می‌رسد تا سالی نو و روزگار گرما، رستاخیر گیتی، باری دیگر آغاز بشود.
 
تا به حال روایت های گوناگونی از عمو نوروز و ننه سرما در بین قصه های عامیانه سینه به سینه چرخیده است که دو روایت معروف از آنها را اکنون و در آستانه فرا رسیدن سال نو مرور می کنیم.
 

 بیشتر بخوانید: نوروز در آیین ها و اساطیر ایرانی

 
* روایت اول درباره عمو نوروز و ننه سرما
یکی بود، یکی نبود. پیر مردی بود به نام عمو نوروز که هر سال روز اول بهار با کلاه نمدی، زلف و ریش حنا بسته، کمرچین قدک آبی، شال خلیل خانی، شلوار قصب و گیوه تخت نازک از کوه راه می‌افتاد و عصا به دست می‌آمد به سمت دروازه شهر. بیرون از دروازه شهر پیرزنی زندگی می‌کرد که دلباخته عمو نوروز بود و روز اول هر بهار، صبح زود پا می‌شد، جایش را جمع می‌کرد و بعد از خانه تکانی و آب و جاروی حیاط، خودش را حسابی تر و تمیز می‌کرد. به سر و دست و پایش حنای مفصلی می‌گذاشت و هفت قلم، از خط و خال گرفته تا سرمه و سرخاب و زرک آرایش می‌کرد.
 
یل ترمه و تنبان قرمز و شلیته پرچین می‌پوشید و مشک و عنبر به سر و صورت و گیسش می‌زد و فرشش را می‌آورد می‌انداخت رو ایوان، جلو حوضچه فواره دار رو به روی باغچه اش که پر بود از همه جور درخت میوه پر شکوفه و گل رنگارنگ بهاری و در یک سینی قشنگ و پاکیزه سیر، سرکه، سماق، سنجد، سیب، سبزی، و سمنو می‌چید و در یک سینی دیگر هفت جور میوه خشک و نقل و نبات می‌ریخت. بعد منقل را آتش می‌کرد و می‌رفت قلیان می‌آورد می‌گذاشت دم دستش. اما، سر قلیان آتش نمی‌گذاشت و همانجا چشم به راه عمو نوروز می‌نشست...
 
ننه سرما و عمو نوروز,داستان ننه سرما و عمو نوروز, تاریخچه ننه سرماو عمو نوروز
ننه‌سرما شخصیتی افسانه‌ای در فرهنگ ایران است
 
* روایت دوم درباره عمو نوروز و ننه سرما
یکی بود، یکی نبود. نرسیده به دروازهٔ شهر خونهٔ ننه سرماست که یک دل نه هزار دل عاشق پیره مرده... قصشون قصهٔ امسال و پارسال نیستها... قصهٔ عشقشون هزارسالست نه دوهزارساله شایدم خیلی بیشتر... پیرزنه اول هربهار خورشید درومده، نیومده پا می‌شه جاشو جم می‌کنه خونه تکونی می‌کنه حیاط و آب و جارو می‌زنه به خودش حسابی می‌رسه پاهاشو حنا می‌زاره دستاش قرمز می‌شن هفت قلم از خط و خال گرفته تا سرمه و سُرخاب و زرک آرایش می‌کنه... تنبون قرمز و شلیته پرچین می‌پوشه مشک و عنبر به سر و صورت و گیسِش می‌زنه... چرا می‌خندید بی مروتا؟ آخه عاشقه... عاشقی که پیر و جون نداره... داره؟
 
فرشش رو می‌یاره می‌ندازه رو ایون جلومنظر باغچه که پر از همه جور درخت میوه پر شکوفه و گلای رنگارنگ بهاری... تو یه سینی خوشگل و تمیز سیر و سرکه و سماق و سنجد و سیب و سبزی و سمنو می‌چینه تو یه سینیِ دیگه هفت جور میوهٔ خشک و نقل و نبات می‌ریزه. پا می‌شه سریع منقلُ آتیش می‌کنه و قلیونُ می‌یاره دم دستش؛ اما سر قلیونُ آتیش نمی‌زاره.. چشم به در تا عمو نوروز بیاد و قلیونو آتیش کنه و دیدنش مهیا بشه... تو همین فکرا پیرزنه از خستگی خوابش می‌بره... عمو نوروز می‌یاد اما ننه سرما خوابه... چُرتِش پاره می‌شه... اَی دل غافل عمو نوروز اومد و رفت پیره زنه خوابش برده بود...عمو نوروز رفت تا یه سال دیگه؟... ای پیری پیری پیری...
 منبع : farsnews.com


 

نام:مهدیمهدی طارمی

مهدی طارمی

نام خانوادگی:طارمی

تاریخ تولد:1371/4/27

محل تولد:بوشهر

تاهل:مجرد

--------------------------------------

مهدی طارمی در27 تیر ماه سال 1371 در بوشهر متولد شد.

کودکی مهدی طارمی

کودکی مهدی طارمی

او بازیکن تیم ملی فوتبال است و در اردیبهشت 1393 به باشگاه فوتبال پرسپولیس تهران پیوست. او همچنین سابقهٔ بازی در تیم های شاهین بوشهر و ایرانجوان بوشهر را دارد.

مهدی طارمی

نخستین درخشش او در پرسپولیس در تاریخ 2 آذر 1393 و در 79مین شهرآورد تهران مقابل استقلال بود که در آن پرسپولیس با نتیجهٔ 2–1 به پیروزی رسید. او در آن بازی دیدنی گلی نزد، امّا به عنوان یک بازیکن تعویضی نقش موثّری در گل اوّل داشت و با پاس حساب شدهٔ او محمّد نوری گل اوّل و مساوی پرسپولیس را به ثمر رساند.

مهدی طارمی و حسین ماهینی


شادی پس از گل مهدی طارمی درمقابل النصر عربستان

وی در تاریخ 19 فروردین 1394 و در حضور بیش از 100000 هزار تماشاگر ورزشگاه آزادی تهران با به ثمررساندن تک گل بازی از روی نقطهٔ پنالتی با یک ضربهٔ چیپ مقابل النصر عربستان در مرحلهٔ گروهی لیگ قهرمانان آسیا 2015 و خوشحالی خاص اش پس از گل، به یک قهرمان در بین تماشاگران پرسپولس بدل شد.

شادی پس از گل مهدی طارمی درمقابل عربستان

طارمی درباره این گل و شادی پس از آن می گوید:

توپ را برداشتم گفتم مادر دعایم کن شرمنده نشوم. حتی یکی از بچه ها که یادم نیست کدام بود به من گفت دیوونه بازی درنیاری چیپ بزنی. گفتم اتفاقاً می خواهم چیپ بزنم. نقشه چیپ را از چند روز قبل کشیده بودم.دو شب قبل از بازی یکی از دوستانم منزل ما بود. داشتیم با هم نقشه می کشیدیم چه کار کنیم لطف عربستانی ها را تلافی کنیم! (خنده) گفتم یا باید با قیچی برگردان گل بزنم یا اگر پنالتی شد چیپ بزنم. آنهایی که باید بدانند منظورم چه بود، می دانند. یادمان نرود من هم یک ایرانی هستم. کسی حق ندارد به هموطن من توهین و جسارت کند.


جایزه مهدی طارمی برترین مهاجم لیگ ایران

طارمی 26 اردیبهشت 1394 برای اولین بار به تیم ملی ایران توسط کیروش دعوت شد.طارمی در جشن برترین های لیگ برتر چهاردهم (93–94) به عنوان برترین مهاجم لیگ ایران انتخاب شد. او در این مراسم در چهار رشته از جمله مرد سال فوتبال ایران که قاسم حدادی فر موفق به دریافت آن شد، کاندیدای دریافت جایزه بود.

 مهدی طارمی برترین مهاجم لیگ ایران

لوسیانو ادینهو، سجاد شهبازاده و مهدی طارمی، 3 مهاجمی بودند که نامزد دریافت جایزه برترین مهاجم فصل گذشته انتخاب شدند و در نهایت مهدی طارمی به عنوان برترین مهاجم فصل گذشته انتخاب شد. طارمی جایزه خود را از عابدینی دریافت کرد.


اولین بازی ملی مهدی طارمی:

مهدی طارمی در بازی ایران و گوام

او نخستین بازی ملی خود را در یک بازی دوستانه در برابر ازبکستان در سال 2015 انجام داد. او در سومین بازی ملی خود پایش به گلزنی باز شد و در چارچوب مقدماتی جام جهانی 2018 دو بار برابر گوام گلزنی کرد.

مهدی طارمی و سردار آزمون در بازی ایران و گوام

شادی پس از گل مهدی طارمی و سردار آزمون در بازی ایران و گوام

طارمی در چهارمین بازی ملی خود نیز درخشان ظاهر شد و در جریان پیروزی سه بر صفر بر هند، با سماجت خود یک پاس گل برای آندرانیک تیموریان ساخت و گل سوم را نیز به ثمر رساند. او در پنجمین بازی ملی خود برابر عمان اولین کارت زرد خود را دریافت کرد.

اولین کارت زرد مهدی طارمی

اولین کارت زرد مهدی طارمی در بازی ایران و عمان


گل های ملی مهدی طارمی

# تاریخ ورزشگاه حریف گل نتیجه رقابت
1. 12 شهریور 1394 ‌شادی پس از گل مهدی طارمی ورزشگاه آزادی، تهران ماشین مهدی طارمی گوآم 2–0 6–0 مقدماتی جام جهانی 2018 و جام ملت های آسیا 2019
2. 12 شهریور 1394 ‌ بیوگرافی ورزشکاران ورزشگاه آزادی، تهران گفتگو با مهدی طارمی گوآم 5–0 6–0 مقدماتی جام جهانی 2018 و جام ملت های آسیا 2019
3. 17 شهریور 1394 مادر مهدی طارمی ورزشگاه سری کانتیراوا، بنگلور هانی نوروزی هند 3–0 3–0 مقدماتی جام جهانی 2018 و جام ملت های آسیا 2019
4. 25 آبان 1394 بیوگرافی کامل مهدی طارمی مرکز تمرین ملی فوتبال گوآم،ددیدو حاشیه های مهدی طارمی گوآم 1–0 6–0 مقدماتی جام جهانی 2018 و جام ملت های آسیا 2019
5. 6–0

گفتگوی صمیمی با مهدی طارمی؛ پسر خوش تکنیک پرسپولیس

طارمی که با بازی قشنگ اش برابر استقلال پایه گذار شکست شاگردان قلعه نویی شد اکنون یکی از نفرات پرسپولیس برای فرار از بحران است. طارمی از جمله شهرستانی هایی است که خیلی زود به حاشیه نرفته و حتی تهران را هم هنوز خیلی بلد نیست.

او خودش را شهرستانی می داند و دوست ندارد دایی باشد و می خواهد در آینده به او لقب اسطوره پرسپولیس دهند.

مهدی طارمی برخلاف سایر جوان های پرسپولیس که خیلی زود به حاشیه رفتند، روش متفاوتی را در زندگی در پیش گرفته و هنوز امیدوار است کی روش سرمربی تیم ملی بماند تا در جام جهانی روسیه لباس تیم ملی را بر تن کند. مصاحبه متفاوت طارمی با تماشاگر را می خوانیم.


مهدی طارمی و محسن بنگر

فوتبال را چطور شروع کردی و فکر می کردی روزی در پرسپولیس بازی کنی؟
– من هم مانند همه بوشهری ها از زمین های خاکی، فوتبالم را شروع کردم و چون بوشهر تیم های زیادی ندارد واقعا باید خیلی تلاش کنی تا به این تیم ها راه پیدا کنی.

با این شرایط رسیدن به پرسپولیس دور از تصور بود؟
– واقعا همینطور است که می گویید. فکر کردم برای رسیدن به تیم های بزرگ باید شرایط خاصی داشته باشید و کسی به ما نگاه هم نمی کند. من در خانواده ساده ای بزرگ شده ام و فقط به فوتبال فکر می کردم و واقعا فکر نمی کردم در این سن بتوانم پیراهن پرسپولیس را بپوشم.

آن هم پرسپولیسی که سرمربی اش علی دایی است؟
– بله همینطور است که می گویید. من روزی آرزوی دیدن دایی را از نزدیک داشتم اما حالا خوشحالم که شاگرد او هستم. علی آقا در یکی از بازی های لیگ مرا دیده بود و گفت دوست داری به پرسپولیس بیایی و من هم با سر آمدم.

مهدی طارمی و علی دایی

وقتی وارد تهران شدی چه حسی نسبت به این شهر داشتی؟
– با آن همه سروصدا و هیاهو فقط یک چیز در ذهن من بود و آن رسیدن به آرزوهای بزرگ واقعا هیچ جای تهران را نمی شناختم و روزی که رسیدم تهران چون جایی را بلد نبودم یکی از دوستانم به من کمک کرد تا به ورزشگاه درفشی فر و باشگاه بروم.

برخورد بازیکنان با تو چطور بود؟
– واقعا فکرش را نمی کردم من با اینگونه با محبت برخورد کنند. فکر می کردم آنها مغرور و بداخلاق باشند و مرا تحویل نگیرند اما برخورد خوبی با من داشتند و حتی بعد از تمرین همه شان گفتند تو می توانی در پرسپولیس موفق شوی. خب انتظار چنین برخوردی را نداشتم.

خیلی هم زود جا افتادی در تیم؟
– فکرش را نمی کردم اما کمک علی آقا و بازیکنان خیلی به دردم خورد و زودتر از آنچه تصور می کردم به ترکیب اصلی اضافه شدم. من خیلی جوان هستم و اگر این حمایت ها نبود شاید از تیم کنار می رفتم.

نقطه عطف مهدی طارمی در این فصل از نظر خودش؟
– فکر می کنم خود و هواداران نقطه عطف حضور من در پرسپولیس را دربی بدانیم. با اینکه دقایق کمی را بازی کردم اما توانستیم 2- یک برنده شویم و در آن دقایق کم آنقدر انگیزه داشتم که توانستم یک توپ را به تیر دروازه بزنم و یک پاس گل بدهم؛ آن دیدار یکی از خاطرات خوب من در این مدت است.


 مهدی طارمی

بعد از اینکه به تهران آمدی با کدام بازیکن بیشتر رفت و آمد داشتی؟
– اوایل که به تهران آمدم تمام وقتم را با حسن ماهینی می گذراندم. حسین خیلی به من کمک کرد تا بتوانم در پرسپولیس انگیزه و اعتماد به نفس بگیرم. حسین قبل از آن ماجرای سربازی خیلی به من کمک می کرد و نمی گذاشت حال و هوای غربت مرا بگیرد.

و بعد از رفتن حسین ماهینی با چه کسی بیشتر دمخور هستی؟
– با تلویزیون دمخورم؛ چون اکثرا خانه هستم و به تازگی کلاس زبان می روم.

کلاس زبان را به خاطر اینکه پیشنهاد از کویت و هلند داشتی می روی؟
– نه بابا؛ به خاطر ترانسفر شدن به کلاس زبان نمی روم. درآخرین اردویی که پرسپولیس در رأس الخیمه امارات داشت بعد از تمرین اجازه خرید به بازیکنان می دادند و وقتی بازیکنان همه با هم می رفتیم خرید، دوستانم همه زبان بلد بودند تا راحت خرید کنند

اما من باید از بچه ها کمک می گرفتم و همین موضوع باعث شد تصمیم بگیرم به محض بازگشت از امارات به کلاس زبان بروم. یک بازیکن حرفه ای باید به زبان انگلیسی مسلط باشد. البته بحث ترانسفر هم مطرح است ولی دلیل اصلی کلاس رفتنم سفرها و اتفاقاتی است که در امارات افتاد.

 مهدی طارمی با عکس مرتضی پاشایی

طارمی را شبیه دایی می دانند؛ خودش چه نظری دارد؟
– از دوران کودکی که در زمین های خاکی بازی می کردیم، همه دوست داشتند یک اسم بزرگ روی خودشان بگذارند اما من به این کار علاقه نداشتم و حالا هم سعی می کنم خودم باشم.

می خواهم خود طارمی بزرگ باشد و در پرسپولیس اسطوره شود نه اینکه مقایسه شوم. من دایی را خیلی دوست دارم. او بزرگترین افتخار فوتبال ایران است. من کجا و دایی کجا ولی من دوست دارم 10 سال دیگر به بازیکنان جوان بگویند دوست دارید با طارمی مقایسه شوید…

فکر می کنی به این جایگاه برسی؟
– همانطور که فکر نمی کردم روزی در ر بازی کنم و این اتفاق افتاد، الان هم برای هر موفقیتی دیگر اما و اگر ندارم و می گویم می توانم به این جایگاه برسم. من روزی که پیراهن پرسپولیس را پوشیدم با خودم گفتم از الان دیگر هیچ چیز نشد ندارد.

به خانواده هم سر می زنی؟
– آنها تمام دارایی من در زندگی ام هستند اما به خاطر فشردگی تمرینات و بازی ها چند وقتی است به بوشهر نرفتم.

مهدی طارمی و مادرش

مهدی طارمی و مادرش در کنار لاله اسکندری

الان که به بوشهر می روی برخورد مردم چطور است؟
– خیلی برخورد خوبی دارند و احترام می گذجارند و من هم طوری رفتار می کنم که فکر نکنند گذشته ام را فراموش کرده ام. هنوز هم به دوستان و فامیلم سر می زنم.

اما با اینکه می گویی دنبال حاشیه نیستی ولی با خواننده معروف زیرزمینی عکس انداختی؟
– در این باره نمی خواهم صحبت کنم و چیز خاصی نبوده. یک اتفاق بود که تمام شد و شما هم درباره اش چیزی ننویسید.

مهدی طارمی و امیر تتلو

پرسپولیس با دایی و درخشان را چطور مقایسه می کنی؟
– هر مربی تفکرات و شیوه خودش را دارد. در حیطه من نیست که درباره مربیان صحبت کنم و علی آقا یک جور با بازیکن کار می کرد و حمید خان هم طوری دیگر.

به نظر من ما مشکل مدیریتی داریم و واقعا باشگاه دچار مشکلات مدیریتی است و کاری هم از دست دوستان برنمی آید. امیدوارم دولت و وزارت ورزش به این مشکلات سر و سامانی دهند.

این پرسپولیس شانس قهرمانی دارد؟
– وقتی در یک بازی 9 نفره برنده می شویم یا در حالی که فکر نمی کنید دربی را ببریم اما برنده می شویم یعنی این شانس را هنوز داریم که بتوانیم قهرمان شویم یا سهمیه آسیا را کسب کنیم.


ماجرای حمله عربستانی ها به اینستاگرام مهدی طارمی:

طارمی پس از پایان بازی در اینستاگرامش نوشت:”هی فلانی! اگه تو پلیسی ما پرسپولیسیم و پس از آن بود که کابران عربستانی به صفحه وی حمله کردند. کاربران عربی اینستاگرام به سبک برخی کاربران وطنی! در این جور مواقع، آدرس پیج مهدی طارمی را پیدا کردند و در کامنت های فراونی با الفاظ رکیک نسبت به این حرکت طارمی، اعتراض خود را نشان دادند.

اینستاگرام مهدی طارمی

پس از این اتفاق کاربران ایرانی نیز بیکار ننشستند و ضمن اطلاع به یکدیگر، به صفحه طارمی رفتند تا زیر آخرین پست این بازیکن، کامنت های جنجالی و البته رکیک فراوانی بین کاربران ایرانی و عربستانی ردوبدل شود. تا لحظه تنظیم این گزارش بیش از 15 هزار کامنت زیر آخرین پست مهدی طارمی ثبت شده است. این در حالی است که پست های قبلی این بازیکن به طور میانگین 400 تا 500 کامنت داشته است.


آشپزی مهاجم پرسپولیس

طارمی با انتشار عکس زیر نوشت :کم کم دارم آشپزی یاد می گیرم، دوستتون دارم.

مهدی طارمی در حال آشپزی


آرزوی مهدی طارمی بازیکن پرسپولیس:

مهدی طارمی

روزی آرزویم معروف شدن بود. با خودم می گفتم آیا روزی می رسد که من هم مثل خیلی از ستاره های آن روزهای فوتبال ایران معروف شوم؟» او تاکید می کند که دوست داشت مثل دایی و کریمی شود:«می گفتم چه می شود من هم مثل آنها بشوم. این آرزویی بود که از بچگی در سرم بود. باید از دایی تشکر کنم که مرا انتخاب کرد و تشکر مهم تر برای اعتمادی که نسبت به من نشان داد. من برای دایی هنوز کاری نکرده ام اما یک روز محبت هایش را جبران می کنم. البته اگر بتوانم و در این حد باشم.


بازیگری مهدی طارمی

آقای گل نیم فصل لیگ برتر با دو گلی که به ثمر رساند، چهره ویژه دیدار با راه آهن بود، البته بیشتر از همه چیز نوع شادی گلش برای کسانی که حرکات او را پیش از این دنبال می کردند عجیب بود. در حالی که بعد از گلی که طارمی به ثمر رساند همه به سر و کول او می پریدند طارمی در این بین در حال اجرای مراسم شادی گل خاص خود بود.

اما ماجرای شادی گل عجیب طارمی چه بود؟ طارمی پیراهنی را پس از گل به دست گرفته و به نمایش که گذاشت که تصویر چهره یک کودک سرطانی به نام محراب روی آن نقش بسته بود. اما جالب است بدانید این حرکت بخشی از یک فیلم سینمایی بود که دیروز به صورت زنده وسط بازی لیگ برتری فیلم برداری شد و این سکانس به همین ترتیب در فیلم به نمایش درخواهد آمد.

مهدی طارمی در بازی پرسپولیس و راه آهن

مهدی طارمی در بازی پرسپولیس و راه آهن

نام این فیلم «عشق نیکان» به کارگردانی فرناز امینی است که برای حمایت از کودکان سرطانی ساخته شده و ماجرای دو کودک است که یکی از آنها طرفدار استقلال و دیگری پرسپولیسی است. فردی که هوادار پرسپولیس است روزی به صورت اتفاقی آرش برهانی را می بیند و چون می داند که دوست استقلالی اش این بازیکن را دوست دارد از برهانی یک امضا می گیرد. مدتی بعد کودک پرسپولیسی دچار سرطان می شود و دوستش برای یافتن بازیکن محبوب وی به محل های گوناگون سر می زند. کاری که سبب می شود سختی های زیادی را در این مسیر متحمل شود. اما سرانجام او بازیکن محبوب دوستش را پیدا کرده و او را نزد دوستش می برد. این مسئله تاثیر فراوانی در روحیه کودک بیمار دارد آن هم در حالی که طبق گفته پزشکان تنها یک ماه از عمر این کودک باقی مانده بود.

در این فیلم که علاوه بر مهدی طارمی و آرش برهانی چهره های فوتبالی دیگری همچون محسن بنگر هم به جای شخصیت خود بازی کرده اند، هانی نوروزی فرزند هادی نوروزی کاپیتان فقید پرسپولیس هم به ایفای نقش پرداخته است. محمدرضا شیرخانلو، ملیکا شریفی نیا، نیما شاهرخ شاهی، علی کاظمی، روشنک عجمیان، سولماز حصاری، شهین تسلیمی، مهران فهیمی، بهزاد رحیم خانی،امیرمحمد زارع و... از دیگر بازیگران این فیلم هستند.


هدیه هدایتی به مهدی طارمی

مهاجم تیم فوتبال پرسپولیس با کار ارزشمندی که انجام داد هدیه ای بهتر از سوی مدیرعامل استیل آذین دریافت نمود.شرکت مدیران خودرو جایزه ای که برای مهدی طارمی به عنوان بهترین بازیکن پرسپولیس در فصل جاری، در نظر گرفته بود، به وی تحویل داد و وی بلافاصله پس از چند ساعت قولی که به مجتبی محرمی داده بود عمل کرد و آن ماشین را به وی تحویل داد.

ماشین مهدی طارمی

ماشین مهدی طارمی

حسین هدایتی هم همانگونه که پیش تر گفته بود پول یک خودروی سانتافه را به طارمی هدیه داد. طارمی در این خصوص در صفحه اجتماعی خود نوشت:«سلام به همه. من قولی رو که داده بودم عملی کردم و ماشین رو به آقا مجتبی دادم.» وی افزود:«حاج حسین هدایتی هم لطف کرد و پول یه ماشین بهتر رو به من داد و از ایشون خیلی تشکر می کنم بابت این لطفشون و همچنین تشکر می کنم از شهروز پاشاکی که هماهنگی این جلسه رو بر عهده داشت.»


عکسهای مهدی طارمی

مهدی طارمی و هانی نوروزی

مهدی طارمی و هانی نوروزی

مهدی طارمی در بازی ایران و عمان

مهدی طارمی

مهدی طارمی و احمد نوراللهی در کنار برانکو

مهدی طارمی و احمد نوراللهی در کنار برانکو

مهدی طارمی

عکسهای جدید مهدی طارمی

مهدی طارمی

عکسهای مهدی طارمی بازیکن پرسپولیس

مهدی طارمی

عکسهای مهدی طارمی ستاره پرسپولیس

مهدی طارمی

عکسهای دیدنی مهدی طارمی

منبع:نمناک


بیوگرافی بنیامین بهادری

نام اصلی: وحید بهادری
نام مستعار: بنیامین
زادروز: ۱۸ شهریور ۱۳۶۱-تهران
سبک‌ها : موسیقی پاپ
کار(ها): خواننده-آهنگساز

زندگی‌نامه بنیامین بهادری
بنیامین بهادری (وحید بهادری) خوانندهٔ ایرانی موسیقی پاپ در ۱۸ شهریور ۱۳۶۱ درخانواده‌ای مذهبی در تهران متولد شد. از کودکی علاقه بسیاری به فراگیری موسیقی داشت. ۱۶ ساله بود که به شعر و موسیقی روی آورد در سن ۱۹ سالگی به فراگیری گیتار پرداخت و قبل از شروع به کار حرفه‌ای به مداحی می‌پرداخت و سپس به صورت حرفه‌ای آهنگ سازی را شروع کرد در این مدت در چند آهنگ و ترانه با خوانندگان دیگر موسیقی پاپ همکاری داشت و یک آلبوم به نام گلهای رنگین کمان برای کودکان ساخته و سرانجام با آلبوم ۸۵ خوانندگی را بصورت حرفه‌ای آغاز کرد.

آلبوم‎های بنیامین بهادری
اولین اثر رسمی بنیامین آلبوم ۸۵ نام داشت. این آلبوم که به صورت اتفاقی توسط تنظیم کنندهٔ آلبوم لو رفت، با ترانه دنیا دیگه مثل تو نداره که با نام خاطره‌ها در آلبوم قرار داشت، شروع می‌شد. شاعر ترانه‌های این آلبوم سید فرید احمدی و تنظیم اثر عهده نیما وارسته بود. این آلبوم شامل ۱۰ قطعه بود که قطعه دختر آفتاب از آن حذف شد.

دومین اثر بنیامین بهادری که پس از کش و قوس‌های فراوان و بعد از بیش از ۱۰ بار به تعویق افتادن بالاخره در ۸ اردیبهشت ۱۳۸۸ منتشر شد. بر طبق روال آلبوم قبلی نام این آلبوم هم ۸۸ گذاشته شد و در همان روزهای اول توجه همگان را به خود جلب کرد. بنیامین ۸۸ در عرض یک هفته توانست به فروش ۵۰۰٬۰۰۰ نسخه‌ای دست پیدا کند که در نوع خود و در ایران که اکثر مخاطبان آهنگ‌ها را از اینترنت دانلود می‌کنند، یک فروش قابل توجه است.

م